زندگی هر کس، تصویری عینی از برآورد باورهایی است که در ذهن نیمه هشیار او نقش بسته است؛ پس به هر کجا که برود، درست همان شرایط را با خود می برد.
اندیشه های منفی، شما را از اوج موجها به پایین می افکند.
تنها کسی که باید دگرگون شود، خودتان هستید؛ خودتان که دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز دگرگون می شود.
فقط کارهای جسورانه به حساب می آیند.
خداوند راهها و چاههایی دارد که تو را حیران خواهد کرد.
تمام موفقیت های عظیم بر پایه ی شکست بنا شده اند.
جایی که راه نیست خداوند راه می گشاید.
آدمی تنها آنچه را که میدهد باز می ستاند .بازی زندگی ، بازی بومرنگها است
. و پندار و کردار و گفتار انسان _دیر یا زود _ با دقتی حیرت انگیز به خود
او باز میگردد.
این قانون کارما است و “کارما” که واژه ای است سانسکریت ، یعنی “بازگشت”.آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد .
این حق آدمی است که دارا باشد و بیش از مورد نیاز خود داشته باشد . این خواست خداست که انبارهایش پر از غله باشد و جامش لبریز و زندگی اش سرشار از نعمتهای گوناگون . آنگاه که انسان تصویر تنگدستی را از صفحه ی هشیاری دلش بزداید، فرمانروای ” عصر طلایی ” خواهد بود و هر آرزوی دلش برآورده خواهد شد .
تو امروز انجام خواهی پذیرفت ، زیرا امروز روز تکمیل و کمال است . و من برای روزی چنین عالی و تمام عیار ، خدا را شکر میکنم . امروز معجزه پس از معجزه خواهد آمد و شگفتیها لحظه ای باز نخواهند ایستاد .
یک روز مدام در دلم میگفتم :”جان لایتناهی ، نگذار چیزی از نظرم مخفی بماند یا غنیمتی را مفت ببازم .”همان روز عصر مطلبی مهم به من گفته شد . لازم ترین کار این است که روز خود را با کلام درست آغاز کنید .
آدمی باید همواره از لحظات معنوی هشیار باشد ، و در انتظار رهنمود های خویشتن تا هر فرصتی را که پیش می آید در هوا بقاپد .
چه بسیار پیش امده که ادمی با دیدن معایب خودش در دیگران شفا یافته است …
زندگی یک آینه است ، و ما در دیگران بازتاب چهره ی خودمان را می بینیم …
هر وضعیت ناهماهنگ ، نشانه ی ناهنماهنگی در درون خود آدمی است . اگر در
باطن انسان ، ذره ای واکنش هیجانی نسبت به وضعیت ناهماهنگ وجود نداشته
باشد ، آن وضع برای ابد از سرراهش کنار میرود .
پس میبینیم که کار آدمی همواره با خویشتن است .
بیزاری و ناشکیبایی، نیرو و توان آدمی را از چنگ او می رباید.