جملات زندگی

دنیا را مجبور کن که به خدمت هدف تو درآید نه اینکه تو خدمتگذار آن باشی.

جملات زندگی

دنیا را مجبور کن که به خدمت هدف تو درآید نه اینکه تو خدمتگذار آن باشی.

کنفوسیوس

بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .

کنفوسیوس

برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ.

کنفوسیوس

ثروت و افتخاری که از راه نا مشروع به دست آمده مانند ابری زودگذر است.

کنفوسیوس

اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما.

کنفوسیوس

مرد آزاده پیوسته می کوشد که در گفتار آهسته و در کردار خود تند و سریع باشد .

کنفوسیوس

اگر به خطا رفتی، از برگشتن واهمه نداشته باش .

کنفوسیوس

از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید .

کنفوسیوس

مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد.

کنفوسیوس

زمانیکه دانش یک مرد برای موفقیت کافی است. ولی تقوای او کافی نیست. هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.

کنفوسیوس

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .

کنفوسیوس

اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیب جویی.

کنفوسیوس

موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است.

کنفوسیوس

من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم می‌توان انجام داد.

کنفوسیوس

اغلب مردم گله‌وار گرد هم می‌نشینند، بی‌آنکه درباره‌ی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمه‌ای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد می‌شوند و می‌خندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است.

کنفوسیوس

هیچ اندیشه‌ی بدی را در سر یا دل خود جای مده .