از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟
اون اسب جواب نداد. سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت.
میدونید چرا؟؟؟ چون اسبا نمیتونن حرف بزنن.
نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن؟؟؟
لابد دانشجو هم هستی؟؟؟
من یا سوتی نمیدم یا وقتی سوتی میدم میزنم تخریب میکنم:))
اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم :" بفرمایید دهنتونو سرویس کنید!!:|
تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره...
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه...:|
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد!!!
هر چی فک میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه.. واقعا خجالت آوره.
امروز خسته از سر کار برگشتم خونه خودمو پرت کردم رو مبل،
داداشم پا شد رفت یه لیوان آب برام آورد
با تعجب گفتم چه شده مهربون شدی؟؟!!!
گفت امروز تو کلاس دینی گفتن:
یه نفر به یه سگ خسته آب داده رفته بهشت
پلیس جلو ماشین دوستمو گرفته
دوستم پرو پرو رفته جلو به پلیسه میگه میدونی من کی ام.،؟
پلیسه گفت کییی.،؟
دوستم میگه :من یه پرندم آرزو دارم تو باغم باشی!!!!
دﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ (:
ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺑﻮﺩﻥﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪﻡ..... ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻦ ﻣﺎﻫﯿﻪ ﺟﻨﻮﺑﻪ!)
ﺗﻮ ﺭﻭﺣﻪ ﻫﺮ ﮐﯽ ﻣﻨﺤﺮﻓﻪ|:
یه ضرب المثل هست که میگه: شانس یه بار در خونه آدمو میزنه. بدشانسی دستش رو از روی زنگ بر نمیداره
بدبختی هم که کلا کلید داره.
رفتم
شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟
یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه؟
تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم!
شمام وقتایی که دارین تو خیابون راه میرین قدماتون و یه جور تنظیم
میکنید که تو کادر موزاییک ها باشه یا من فقط سادیسمی ام؟
دقت
کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون
میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن
بارداری!!!!
به این روش میگن گرده افشانی کردن!!!
فامیل دور :راه رفتنی را، باید رفت!
در بستنی را، باید بست!
پسر عمه زا :در بستنی رو باید لیسید...!
طرف تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه. هرکی براش دست بلند میکنه میگه شوخی نکن دیگه تورو الان رسوندم !
امروز داشتم سر به سر مامانم میزاشتم برگشته میگه احسان خیلی بدی خیلی منو اذیت میکنی! یه روز خودت مادر میشی میفهمی چی میگم.
پیرمرده میره دکتر بغل دستیش که لکنت زبون داشته میگه :ش شما چ چه ناناناراحتی دارید. یارو میگه پروستات. میگه ب ب بخشید پروستات چ چیه؟ میگه همین مدلی که شما حرف میزنید من میشاشم!