ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند بره های این حوالی گرگ ها را میدرند
سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.
آرزویش برای من، شیرینیش برای دیگری. این است سهم من از زندگی .
سنگسارمیکنند غافل از انکه شهر پر از فاحشه های مغزیست! وکسی نمیداند مغزهای هرزه ویرانگر ترن تا تن های هرزه!
"به مردگان ترحم نکن ، برای زنده ها و بیشتر برای کسانی که بدون عشق زنده اند ترحم کن. "
لاک غلط گیر را برمی دارم "تو" را از تمام خاطراتم باک می کنم...
"تو" غلط اضافی زندگیم بودی...
حرفی که توی دلت بمونه و هیچوقت نتونی بزنیش حرف نیست؛ درده!
حواست هست خدا؟! صدای هق هق گریه ام از همون گلوئی میاد که تو میگفتی از رگش به من نزدیکتری.
دلگیرم از مرغانی که دانه خوردنشان پیش ما بود ولی جای دیگر تخم میگذارند .بگذار بروند روزی بوی کباب شدنشان به مشاممان میرسد.
ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﻬﯿﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺸﻪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻗﺴﻤﺘﺶ ﻣﯿﮑﻨﯽ.
خدایی را که به اجبار به یاد آوری بی اختیار فراموشش خواهی کرد.
آدم های کنارم مثله جمعه می مانند،معلوم نمی کنند "فرد" هستند یا "زوج"! پر از ابهامند.
یکی دارد هزاران گنج درگنج، یکی دیگر هزاران غصه ورنج، یکی شامش کباب زعفرانی، یکی در حسرت یک لقمه نانی.
من بجای خالیش بیشتر از خودش عادت کردم.
خدایا؟
آسمانت چه مزه ایست؟ من که فقط زمین خورده ام!
دخترک ۶ ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشم گریون به پرستار نگاهی کرد و گفت :من مامان بابام پول ندارن، میشه قبل از عمل بمیرم...؟ برای سلامتی همه ی مبتلایان به سرطان مخصوصا کودکان دعا کنید.